روایتی صادقانه از دهه هشتادیهایی که از بانوی دو عالم میگویند
تاریخ انتشار: ۷ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۷۱۰۰۵۰
به گزارش خبرنگار تئاتر خبرگزاری آنا، سالهاست که درعرصههای مختلف هنری و به مناسبتهای مختلف نمایشهایی از سوی عدهای افراد در قالبهای کلیشهای روی صحنه تئاتر میرود که البته بسیاری از آنها خیلی تفاوتی با تعزیهخوانیهای دوران قدیم و اجراهای پهلوانی و تکیهای ندارند که قدیمترها دور میادین شهرها و یا تکایا با صدای یک نوحه خوان مردم را به دور خود جمع میکردند، البته همین نمایشهای کنونی را هم ما مدیون آن دوران هستیم، منتها اینکه در گذر زمان چقدر نمایشهای آیینی ما پیشرفت کردهاند و جوابگوی نیاز روز نسلهای جدید شدهاند، قابل تأمل است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نکته دیگر اینکه کمتر در عرصههای نمایشی دیده میشود که نسلهای جوان که این روزها به نسلهای خاکستری جامعه معروف شدهاند به سمت اجراهای آیینی و مذهبی بروند و در مناسبتهای مختلف دست به چنین کارهایی بزنند، اما دیده میشود که از دل همین دانشگاههای ما نسل جوانی رشد کرده که کودکی شان را در مدارسی با پی و بنیان مایه مذهبی گذرانده و پای چنین اجراهای آیینی نشسته و خودشان به این شکل رشد کردهاند.
یکی از همین گروهها، «گروه نمایشی کمیل» است که از پنج عضو این روزها به صد و پنجاه نفر رسیده و از دانشگاههای مختلف دانشجویان را گرد خود جمع کرده و حال در ایام فاطمیه امسال نخستین اجرای جدی شان را در پردیس تئاتر تهران به نام نمایش «ذبیح» به صحنه میبرند. پای صحبت این دانشجویان جوان تئاتری به مناسبت شهادت حضرت فاطمه (س) و اجرای نمایششان نشستیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
** لطفا خودتان را معرفی کنید و بفرمایید از کی و کجا فعالیت نمایشی تان را آغاز کردید؟
مشکاتی: من حسین مشکاتی متولد تیر ماه سال ۱۳۸۲ رشته مدیریت فرهنگی دانشگاه علم و فرهنگ هستم. همزمان با فعالیت دانشجویی هنرجوی کارگردانی و سینمای حوزه هنری هم هستم. سال ۹۵ من و چند نفر از دوستانم یک گروه دانشجویی تئاتر تشکیل دادیم که از یک تعداد محدود امروز به ۱۵۰ عضو فعال از دانشگاههای مختلف دولتی، آزاد و غیرانتفاعی در تهران رسید، حتی ما در گروهمان رتبه یک کنکور و رتبه دوازده داریم که فارغ از هر شکل و شمایلی که شاید خیلیها باورشان نشود، به فعالیت نمایشی مذهبی میپردازند.
** چه چیز باعث شد به سمت و سوی تشکیل گروه نمایشی آن هم فعالیت در عرصه آیینی بروید؟
مشکاتی: به نظر خودم مدارسی که در آن رشد کردیم خیلی اثرگذار بود و پس از آن نیز تحقیقاتی که داشتم و به منابع شیعی نیز اکتفا نکردم هرچیزی که میتوانستم را مطالعه کردم و حال نتیجه همین تحقیقات را روی صحنه آوردم. خیلیها وقتی گروه ما را میبینند باورشان نمیشود که ما بر مسائل مذهبی کار میکنیم برخی نسل ما را خاکستری میدانند، اما بهرحال در همین دانشگاهها بچهها عقاید قوی دارند هرچند که شاید ظاهرشان هم نشان ندهد و خیلی صمیمی باشند، اما بی تعصب، اعتقاداتشان را دارند.
** چطور شد اولین کار جدی در ارتباط با حضرت فاطمه (س) اجرایی شد؟
مشکاتی: بخشی عقیده شخصی خودم بود بخشی هم باز میگردد به خانواده و دوران مدرسه و فعالیتهای مذهبی که داشتیم و سپس اینکه این اجراها تجربهای برای کارهای بعدی مان بشود. پردیس تئاتر تهران با وجود اینکه در این مدت دچار تغییر مدیریتی سریع شد، اما مدیریت جدی آقای اشرفی حمایت خوبی از جوانان به ویژه ما کردند که از ایشان تشکر می کنم.
در نهایت من مدت طولانی روی سیره زندگی حضرت زهرا (س) مطالعه کردم تا خودم ایشان را بشناسم متوجه شدم که مدل زندگی این بانو را خیلی دوست دارم، چرا که ایشان زنی مبارز بودند که پای اعتقادشان تا لحظه شهادت ایستادند. ایشان حتی میدانستند اگر چیزی از همسرشان بخواهند که او نتواند تهیه کند، مطرحش نمیکردند همین یک نکته به کار زندگیهای امروز مردم میآید و یک مدل کیفی زندگی میسازد چرا که من چالشهای مختلف خانوادههای اطرافم را میبینم که شاید اگر توجهی به سیره فاطمی داشته باشند، مشکلاتشان رفع شود.
برای اجرای این نمایش تلاش کردم کاری ارائه دهم که تنها سخنوری نکرده باشم تا بلکه دانشجوها و هم نسلهای من که کار را میبینند جذبش بشوند خود تئاتر خیلی از جوانان را پای کار میکشاند همانهایی که شاید اصلا هیئت هم نرفته باشند و در مکانهای مذهبی حضور پیدا نکرده باشند، اما اینها تئاتر میبینند.
** درباره متن نمایشنامه برایمان بیشتر توضیح دهید، کار کیست و اینکه چطور به اجرا درآمده است؟
مشکاتی: نمایشنامهای که امسال کار کردیم کاری از حسین بیات از دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی است. بنا دارم که برای فاطمیه سال بعد کاری ارائه دهم که بتواند شخصیتی از حضرت زهرا (س) نشان دهد که یک دانشجوی غیرمذهبی را هم جذب کند، من تمرکزم روی قشر غیرمذهبی و خاکستری نسل جوان است. همیشه هم به دوستانم میگویم که مخاطب مذهبی بهرحال هر جایی میتواند کار مورد علاقه اش را پیدا کند، اما ما الان باید یک قدم قشر جوان را به راه ارزشها و دینمداری سوق دهیم. حال امسال تلاش میکنم روی بازخوردها تمرکز داشته باشم و برای سال بعد با کمک پردیس تئاتر تهران کار ارزندهای را انشاالله روی صحنه میبریم که به قول مدیریت پردیس قابلیت حضور در جشنوارههای بزرگ بین المللی را داشته باشد.
الان هر کشوری حتی خود آمریکا را نگاه کنیم که به قول خیلیها آتئیست وغیرمذهبی است، آثار هنری مذهبی شان به مراتب قویتر با سرمایه گذاری بیشتری است.تلاش میکنند با کیفیت خوب کار ارائه دهند تا در ذهن مخاطب بماند. حال هر عقیدهای که دارند ماهم باید عقیده خودمان را ارائه دهیم، اما نه در چارچوب همان کارهای قدیمی تعزیه خوانی بدون بازیگر خانم و موسیقی.
البته کار امسال ما بازیگر خانم ندارد، اما برای سال بعد حتما از ظرفیت بانوان گروه استفاده میکنیم،همین الان نگاه کنیم برای دهه فاطمیه در سراسر کشور شاید حدود سی تئاتر فعال باشد. که البته خیلی کم بانوان در آنها هستند درحالی که داستان این شهادت محوریتش یک بانو است باید تلاش کنیم تعصبات را کنار بگذاریم تا قشر خاکستری حرف ما را بشنود و یک قدم جلو بیاید این ارزشمندتر از دیگر کارها است.
** آقای معصومی شما هم در ارتباط با فعالیتتان در گروه کمیل و اینکه به چه کاری در نمایش ذبیح مشغول هستید، توضیح بفرمایید؟
معصومی: من حسین معصومی هستم مدیرتولید نمایش ذبیح در پردیس تئاتر تهران، دانشجوی مهندسی صنایع دانشگاه امیرکبیر. سال ۹۶ به گروه کمیل پیوستم. مدت سه سال بازیگر گروه بودم، پایه کار ما هم براساس فاطمیه شکل گرفت و الان هم دو سال است که به عنوان مدیر تولید فعالم و پیش از این نمایش نیز کار «مسیح» درباره حضرت رقیه را با یک کارگردان دیگر به صحنه بردیم.
کار ذبیح از پنج ماه پیش کلید خورد، قرار شد به صورت نوانمایش به صحنه برود و دارای یک گروه کُر ۲۵ نفره و ۱۰ بازیگراست و من خودم متمرکز بر روی قسمت دکور و صحنه کار بودم.
** دکور کار سنگین و حجیم است؟
معصومی: ابتدا قرار بود اینطور باشد، اما با مشورتهایی که انجام دادیم تصمیم گرفتیم دکور کار کاملا سوررئال باشد صرفا الان دکور درب منزل حضرت زهرا (س) است.
این نکته را هم بگویم که حضور تماشاگر برای دیدن کار آزاد است، چرا که کار بلیت فروشی ندارد و قرار است از ششم تا نهم دی ماه هر شب ساعت ۱۸ تا ۱۹/۳۰ به صحنه تماشاخانه داودرشیدی پردیس تئاتر تهران برود که البته روزهای هشتم و نهم دارای سانس ویژه ۱۶ تا ۱۷/۳۰ نیز هستیم.
** در ارتباط با گروه کُر نمایش نیز توضیح بفرمایید که به چه صورت اجرا خواهند داشت؟
مشکاتی: کار ما دارای ۱۰ بازیگر و یک گروه کُر است که همه مرد هستند، همزمان با نمایش اجرای گروه کُر شروع میشود، یک بخشهایی مرتبط با متن سرودی که آماده شده جلو میروند و البته کار با موسیقی استدیویی خیلی متفاوت است و الان آن را میپسندم. چرا که کار تلفیقی از آوا و نمایش بوده و به آن حالت زنده داده است. کار دارای دیالوگ و دوازده پرده است.
** چه بخشهایی از سیره حضرت زهرا (س) درکار نمایشیتان برجسته شده؟
مشکاتی: بانویی که تا انتها با وجود همه مشکلات ایستادگی کردند، با وجود اینکه دختر پیامبر (ص) هستند حتی در روایتهای سنی هم وجود دارد مثلا در نامهای که فردی به معاویه نوشت و گفت که چه کارهایی علیه ایشان کردند، اما باز هم مقاومت ایشان ستودنی است، نسبت به همسر وفادار هستند، تا جایی که هم دست از امام علی (ع) بر نمیداشتند.
شما تصور کنید دختر یکی از همین مسئولین خودمان اگر این بحرانها را داشتند آیا کسی نسبت به آن بی توجه بود؟ یا اینکه اگر از دنیا میرفتند کسی تشییعشان نمیآمد؟ در روایات داریم چهار نفر بیشتر در تشییع حضرت زهرا (س) نبودند ایشان این اندازه از دور و بر خود خسته بودند که اجازه ندادند کسی به مراسمشان بیاید. این مظلومیت یک تلنگر است برای ما تا به خودمان بیاییم.
همیشه از کودکی زمانی که یک تعزیه یا نمایشی را میدیدم خودم را جای شخصیتها میگذاشتم یا از جانب دیگری به قضایا نگاه میکردم، حال شما تصور کنید یک بانو چه مشکلات و ضربات روحی را تحمل کرده است. اینها را در نمایش هم آوردم که ناخودآگاه اشکم سرازیر میشود، وقتی که بازیگرم این دیالوگ را میگوید که البته غیرمستقیم هم هست «شرمم کی بیشتر میشد زمانی که میدیدم دست همسر زن بسته بود و همسرش را میزدند و نمیتوانست کاری کند» اینها در من تجسم میشود، اگر روزی مادر یا خواهر خودم در این شرایط باشند، چقدر بر من سخت خواهد گذشت وامیدوارم مخاطبم هم بتواند با این نمایش همذات پنداری کند و فکر میکنم در خیلی صحنهها این اتفاق بیافتد.
**حرف آخر؟
مشکاتی: در این کار تلاش کردم یک حرف دیگری هم بزنم. اینکه آدمها را از ظاهر قضاوت نکنیم، صرفا آدمی که ظاهرش مذهبی تعصبی نیست دلیل نمیشود که قید و بند اعتقادی نداشته باشد و من این را در کارم نشان دادم با اینکه خودم هنوز کارآموز هستم و پای درس اساتیدم مینشینم، اما من آدمهای زیادی را دیدم که ظاهر عجیب وغریبی داشتند، اما وقتی حرف حضرت ابوالفضل (ع) میشد، دگرگون میشدند و ایشان را آقا صدا میکردند.
این یک ظلمی است که خود قشر مذهبی دارد به خود میکند. اینکه از روی ظاهر آدمها را دسته بندی میکند و همه ما از این ظاهرگرایی ضربه میخوریم. من روزی خودم را در کار و هنرم موفق میبینم که بتوانم عقیده و ارزش هایم را منتقل کنم بنابراین با کلیشههای ظاهری نباید قاضی دیگران شویم.
انتهای پیام/
منبع: آنا
کلیدواژه: نمایش نمایش ذبیح پردیس تئاتر تهران فاطمیه پردیس تئاتر تهران دانشگاه ها حضرت زهرا گروه ک ر ر نمایش کار ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ana.press دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۷۱۰۰۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نگاهی به تئاتر شاماران/ردپای افسانه جاماسب در زندگی سیاه باز
گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا ـ ونوس بهنود: نمایش شاماران به کارگردانی ساسان شکوریان ترکیب هنرمندانهای از هنر پیشینهدار سیاهبازی و افسانهای کهن از داستانهای هزار و یک شب را بازگو میکند.
تماشاخانه سنگلج، یکی از قدیمیترین سالنهای نمایش تهران است که این روزها ضرورت تعمیر، نگهداری و توسعه آن سوژه اخبار شده، این بار نیز با نمایش شاماران، هنرمندان و هنردوستان را میزبانی کرد.
شاه ماران یا شاماران اسطورهای از موجودی نیمهزن و نیمهمار است که در بین مردم کردنشین سمبل برکت، دانش و شفا است. اما چه شد که هنرمندان سرشناس متعددی به دیدن نمایش این داستان اسطورهای نشستند.
میتوان اسرار هویدا کرد و نجات یافت
تئاتر هنر نخبگان است، اما دروازه یادگیری آن برای عموم گشوده است. شاماران در تلفیق زیبایی از سیاهبازی هنر کهن و اصیل ایرانی با افسانهای جامانده از هزارهها به دنبال انتقال همان پیامهایی است که هر روز در زندگی به آن نیازمندیم.
بازی روان بازیگران و تسلط بر نقش، چهرهپردازی متناسب با نقش و همچنین سیالیت زمانی از گذشته به دوره معاصر و برعکس اجرایی روان را در اختیار بیننده قرار میدهد. هر چند کارگردان میتواند کمی از ابهام ماجراها کاسته و کلیدهای بیشتری در اختیار تماشاگر قرار دهد، اما سطح اجرای مقبول غیر قابل انکار است.
سیاهباز در نقش جاماسب ظاهر میشود. جوانی که در افسانهها برای پیدا کردن عسل در غاری حبس میشود و دوستانش تنهایش میگذارند. دراین نمایش گنجی که میتواند زندگی سیاهباز را دگرگون و او را از فقر و فلاکت برهاند جایگزین عسل شده است. سیاهباز در قبرستانها به دنبال گنج است و کیست که نداند بر روی هر گنجی ماری خفته است.
در افسانه جاماسب او به باغ مارها که در کنار شاه مار خود زندگی میکنند میرسد و به شرط آن که جایی ازاین مکان نامی نبرد، زندگی خود را با شاه مار آغاز میکند. شاه مار با چهرهای موحش تنها یک تمنا از او دارد و آن هم وفای به عهد است. اما جاماسب برای نجات خود بارها و بارها عهدشکنی میکند.
آنجا که دروغ است وقاحت موج میزند
شاماران یکی از سمبلهای مورد احترام مناطق کردنشین است که به عنوان نشانه برکت و دانش تصاویر آن در جای جای خانهها کشیده و از تصویر آن مجسمه و گلدوزیهایی در بین لوازم زندگی دیده میشود. آن چهره کریه زنی که نیمی از تنش یک مار است، بر خلاف آدمهای روی زمین به وفاداری و صداقت ارج مینهد.
اما هرجا دروغ باشد، وقاحت موج میزند و سیاهباز به همراه گروهی از بازیگران به مصداق توده مردم با لودگی و مسخرهگی به عهده خود پشت پا میزند.
اما داستان در همین جا خاتمه نیافته است. به جای سکه و زر گنج واقعی همان شاماران است که پادشاه برای بهبود خود از بیماری در به در به دنبال اوست. جادوگری که در بارگاه پادشاه است میگوید برای شفایش باید جغدی که در وجود خود دارد را بیرون بکشد. تمثالی از شومی و کراهت و خباثت.
سیاهباز که اسرار دیدن شاماران را بر ملا کرده توسط وزیر پادشاه اسیر میشود و با کمک او شاماران به نزد پادشاه آورده میشود. سیاهباز میگوید برای معیشت روی خود را سیاه کرده، اما دراین داستان به دلیل خیانت به گنجینه دانش و معرفت، روسیاه است. پرداختن به افسانههای بومی و طرح آموزههای آن، در وضعیتی که به اعتقاد نادر ابراهیمی نویسنده سرشناس، به یک رستاخیز اخلاقی نیازمندیم، همان چشمه آب روانی است که هر انسانی در عطش آن است.
نویسنده و کارگردان در نهایت شاماران را، چون افسانهاش به دست پادشاه میدهد و او تکه تکه میشود. اما پایان خوش آنجاست که به خاطر حماقت و حرص و ولع، هر که بدی کرده به سزای اعمالش میرسد. بر خلاف جاماسب که به دانش دنیا آگاه شده و حکیم بزرگی میشود، سیاهباز در قعر کردههای خود روسیاه باقی میماند. اما همیشه فرصتی برای بازگشت به سوی خیر هست. قلب پرمهر و سلامت سیاهباز به کمکش میآید تا بتواند تیرهروزی و تیرهرویی خود را به کنار بزند.
نمایش سیاهبازی شاماران در بیست و یکمین جشنواره بین الملی نمایشهای آیینی و سنتی ایران شرکت کرده تا آیینهای اصیل ایرانی را باردیگر نقل کند. اثری که هنرمندان و اهالی قلم بسیاری را به تماشای خود مهمان کرد.
این اثر نمایشی تا ۷ اردیبهشت در تماشاخانه سنگلج اجرا خواهد شد.
انتهای پیام/